انتظار


نشسته ام و به انتهای کوچه زل زده ام. انتظار دیدنت را ندارم، حتی دیدن رد پایت. نشسته ام و خیال می بافم با تو و این کوچه ی لعنتی که من که به جستجوی تو آمده ام هم در آن گم شده ام.
نشسته ام و خیال می کنم تو هم خیال می بافی.

عکس تزئینی است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر