نگاهی به فریدون مشیری



«در 1305 در تهران به دنیا آمد، و در 1379 بر اثر بیماری در تهران در گذشت» آخرین تعلق دنیایی هر فرد را اگر سنگ قبر او در نظر بگیریم، تمام زندگی هر فرد را در دو تاریخ خلاصه می کند. با یک جستجوی ساده در اینترنت هم، اولین مطالبی که از فریدون مشیری به چشمتان می خورد، گذری بر زندگینامه اوست. اما روشن است که امثال مشیری چیزی به جز دو تاریخ از خود به یادگار گذاشتند.
به نظر می آید علاقه بسیار مشیری به مادرش، که از اشعار زیبایی که در سوگ او سرود1 به آن پی می بریم، سبب شد که او نیز همچون مادر به شعر و ادبیات علاقه مند شود. او از شاهنامه خوانی پدرش نیز بسیار تاثیر گرفت و شاید تقارن دوران نوجوانی و جوانی اش با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، سبب شد که بعضی از اشعارش رنگ و طعمی اجتماعی به خود بگیرد2.انسان و انسانیت را شاید بتوان دغدغه اصلی مشیری دانست. او این امر را فارغ از مرزهای سیاسی دنبال می کرد و همینطور که از اشعارش پیداست، سقوط اتوبوسی در دره ای در جاده هراز به خاطر بهمن3 همانقدر بر او تاثیر گذارد و اشک او را جاری کرد که بمباران مدرسه ای در لبنان4. او نه تنها از مرگ انسانها اشک می ریزد، بلکه مرگ انسانیت نیز او را می آزارد و در اشعارش5 فراموشی انسانیت را نیز به نقد می کشد و از درد آن می نالد.
مشیری که از هر فرصتی (حتی سفر انسان به کره ماه6) برای خلق آثاری بی نظیر و ارضای ذوق شاعرانگی اش بهره می جوید، اشعار سرآمدی نیز در مورد عشق و طبیعت و ... سروده است. شاید کمتر کسی باشد که عبارت «نرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش به حال روزگار7» را نشنیده و با شنیدنش ایام نوروز را به یاد نیاورد. از طرفی شعری که مشیری با آن به شهرت رسید، شعر کوچه8 است. زمانی مرحوم محمود‌خان مشیر به خاطر خدماتی که در غرب انجام داده بود لقب "مشیر" را از ناصرالدین شاه گرفت9 و زمانی نوه او از مردمی که بیشترشان هنوز شعر نو را نمی شناختند و با آن ارتباط برقرار نکرده بودند، به شاعر کوچه ها ملقب گشت. کوچه اولین بار در اردیبهشت سال 1339 در مجله روشنفکر که خود مشیری مسئول صفحه شعر و ادبش بود به چاپ رسید و از آن زمان زمزمه ی عاشقان سرگردان کوچه ها شد.
 تاریخچه و روایت شعر کوچه توسط فریدون مشیری
از دیگر زمینه هایی که مشیری در آن سرآمد شد و شهرت یافت، سرودن چهارپاره بود. او که خود دلیل تبحر و موفقیتش در سرودن چهار پاره را احاطه کامل بر شعر قدیم می دانست، اولین مجموعه شعرش را که شامل چهارپاره بود، در سال 1334 به نام تشنه توفان در ۲۸ سالگي با مقدمه محمدحسين شهريار و علي دشتي به چاپ رسانید10. چهارپاره های مشهور دیگری همچون ماه و سنگ11 نیز از وی به یادگار مانده است.

پاورقی:
1. سرو از کتاب ابر و کوچه
2. از اولین شعرهای او میتوان از شعر زیر نام برد که در پانزده سالگی و تحت تاثیر واقعه شهریور 1320 سروده شده است(به نقل از وبگاه فریدون مشیری)
چرا كشور ما شده زيردست
چرا رشته ملك از هم گسست
چرا هر كه آيد ز بيگانگان
پي قتل ايران ببندد ميان
چرا جان ايرانيان شد عزيز
چرا بر ندارد كسي تيغ تيز
برانيد دشمن ز ايران زمين
كه دنيا بود حلقه، ايران نگين
چو از خاتمي اين نگين كم شود
همه ديده‌ها پر ز شبنم شود
3. بهمن از کتاب از خاموشی
4. با تمام اشکهایم... از کتاب از خاموشی
5. اشکی در گذرگاه تاریخ از کتاب بهار را باور کن
6. غارت از کتاب از خاموشی
7. خوش به حال غنچه های نیمه باز از کتاب ابر و کوچه
8. از کتاب ابر و کوچه
11. از کتاب ابر و کوچه

۲ نظر:

  1. دستت درد نکنه علی آقا
    لذت بردم بسی

    پاسخحذف
  2. دو تا نکته یکی اینکه میخوام باهات بحث کنم مثلا اگه تو در مورد یه موضوعی مینویسی میخوام منم بنویسم با این فرض که دیگه نمی تونی داد و بیداد کنی
    دومین نکته این واکنش هاست خیلی خوب رو حذف من دیگه
    و در اخر در مورد متنی که نوشتی باید بگم که تو در این زمینه بی نظیری لا اقل نسبت به من

    پاسخحذف